ریشه خیابان از کجا آمده است؟
اولین خیابانی که در تهران ساخته شد
شاید برایتان جالب باشد بدانید که تا قبل از دوره ناصری ما اصلا واژهای به نام «خیابان» نداشتیم. ما اصلا خیابان نداشتیم. هرچه بود، کوی و برزن بود و آن هم پیچدرپیچ و باریک و درب و داغان. هرکسی هرجایی دلش خواسته بود خانهاش را به هرشکلی ساخته بود و تهران مازی پیچدرپیچ شده بود. تا اینکه نخستین خیابان به صورت رسمی ساخته شد. ماجرای این خیابان را که میتوان نخستین خیابان در تهران نامیدش، عباس منظرپور، در کتاب خودش به نام «در کوچه و خیابان(داستانهای واقعی از تهران قدیم)» شیرین و شیوا تعریف میکند. اول اینکه میگوید:«کلمه خیابان واژهای مغولیاست. منتها آن مخلوقات (مغولها) آن را «خیاوان» مینامیدند و آن جاده مشجری بوده که به یک باغ بزرگ میپیوسته… . و اما نخستین گذرگاهی که به این نام مسمی گشت، همین خیابان اسماعیل بزاز است»
اما داستان خیابان« اسماعیلبزاز» از زبان این تهرانی اصیل که ماجراهای جالبی را در همین کتاب در کوچه و خیابان… تعریف میکند:
«فاصله میدان شاه سابق (قیام کنونی) تا چهارراه مولوی، خیابان اسماعیلبزاز است و یا به گویش اهالی تهران قدیم «اسمالبزاز». وقتی ناصرالدینشاه تصمیم میگیرد تهران را بزرگتر کند، میگوید برای این توسعه، خندقهای قدیمی اطراف تهران را پر وبه جای آن خندقهای جدیدی دورتر از مرکز شهر حفرکنند. بعد هم قرار میشود که هر کسی خندقی را پر کند، زمینهای بایر دو طرف خندق را به او بدهند. «اسماعیل بزاز» هم این نقطه را انتخاب میکند و به آبادانی دوطرف خندق آن میپردازد و مردم هم کم به کم به این جای آباد شده میگویند خیابان اسماعیل بزاز». هرچند او بزاز بود اما بهخاطر استعداد فوقالعادهاش در طنازی، به قول آن روزیها در زمزه «دلقک»های دربار ناصری درآمد. منظرپور در ادامه مینویسد: «به مناسبهای مختلف، نمایشهایی در دربار برپا میکرد و در این نمایشها، آزاد بود که هریک از رجال درباری و حتی شخص شاه را به باد انتقاد بگیرد؛کاری که کریم شیرهای و شیخ شیپور و… میکردند. اسماعیل بزاز، دسته نمایش هم درست کرده بود که باید آن را سَلَف مطرب روحوضیهای بعدی دانست. لازم به یادآوریاست که او، هم ورزشکاری نامی و هم مسلمانی واقعی و مومن بود…».
به هرحال اسماعیل بزاز تصمیم میگیرد آن قسمت خندق را پرکند. اما مگر ساخت وساز و آبادانی 2 سمت خیابانی به این طویلی آسان است؟ از شانس اسماعیل بزاز، همان وقتها جشن ازدواج پسر رئیس صنف فخار (آجرپز) تهران پیش میآید و معلوم هم هست که رئیس چنین صنفی خیلی ثروتمند است. منظرپور مینویسد: «پدر داماد از اسماعیل بزاز خواهش میکند که با «عوامل» خود که در دربار نمایش میدادند در شب دامادی پسرش هنرنمایی کنند. اسماعیلبزاز که تا آن موقع در مجالس خارج از دربار به اجرای نمایش نمیپرداخت، پس از خواهش بسیار، تقاضای فخار را میپذیرد و شب جشن چنان هنرنمایی میکند که تا آن تاریخ نظیر نداشته. فردای جشن، پدر داماد میخواهد دستمزدی به او بدهد اما نمیداند چگونه؟ اسماعیل بزازبه هیچ وجه زیر بار دریافت دستمزد نمیرود ولی پس از اصرار فراوان پدر داماد میگوید: چون میخواهم اطراف خندق را بسازم شما برای من «مصالح بنایی» بیاورید. پدر داماد و سایر «مصالحسازان» آنقدر حواله لوازم بنایی برای اسماعیلبزاز میفرستند که او نهتنها زمینهای موات دو طرف خندق، بلکه تا فاصله بسیار خارج از خندق به طرف جنوب را زیر ساختمان میبرد. تمام ساختمانهای شمال خندق را وقف مسجد خندقآباد (که پیش از او ساخته شده بود) میکند. در همان قسمت آب انبار بزرگ «اسماعیل بزاز» را میسازد که تا پیش از لولهکشی شهر، آب خوراکی اهالی را تأمین میکرد… . مهاجرانی از روستاهایی به خیابان آمدند و خانهها را خریدند و سایر همشهریها را هم به آنجا کشاندند».
او در ادامه نقلقولی هم میکند از یکی از اهالی قدیمی همین خیابان و توضیح جالبی میدهد: «اینکه ساکنان قدیمی خیابان محل خود را فقط «خیابون» مینامند، به این دلیل است که قبل از ایجاد آن چیزی به نام «خیابان» نه در تهران و نه در هیچکجای ایران وجود نداشته و اصولا این واژه پس از بهوجود آمدن آن، وارد فرهنگ ما شده است. خود به یاد آوردم که در هیچ تاریخ و دستنوشته و خاطراتی (البته قبل از دوره ناصری) به کلمه خیابان برخورد نکردهام و از یکی، دو تاریخدان و ادیب هم در این زمینه سؤال کردم و همین جواب را شنیدم. پس نتیجه میگیریم که اصطلاح «خیابان» با ایجاد خیابان اسماعیل بزاز وارد فرهنگ ما شده و قبل از آن دوران ما چنین واژهای نداشتیم».
بدون دیدگاه